محیامحیا، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 30 روز سن داره

محیا

آخرین خاطره سال نود

1390/12/27 2:47
نویسنده : مامان
1,586 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوس جونام .خوبید ؟ ببخشید که ما یه کم دیر به دیر وبلاگمونمو آپدیت می کنیم . اخه میدونید چیه مامانم تنبل شده . عصبانی

تو این چند وقته چند تا اتفاق برامون افتاده . هم خوب هم بد . خوبش اینه که دودو ( خاله )جونم ازدباج کرده . من خیلی خوشحالم . براش ارزوی خوشبختی میکنم . یه عالمه تو جشنه عقده دودو جون نانای کردم البته خیلی هم گریه کردم . اخه من از صدای اهنگ که زیاد باشه می تلسم . خلاصه مامانمو کشتم شیطان. با دودو جونم یه عالمه عکس گلفتم ولی به دلیله مسائله ناموسی نمیتونم بهتون نشون بدم . ولی یه عکسه تکی دالم . ایناهاش :

 

اتفاقه بدی که برایه من افتاد این بود که می می رو از دست دادم . این اتفاق بزرگترین ضربه ممکن از طرفه مامان به من بود . زندگیمو ازم گرفت . هی هی . نمیدونید چقدر سخته . ناراحت

مامانم برای اینکه من خوشحال بشم هرروز منو به یه جایی می بره .ه روز پارک یه روز ادارشون یه روز خرید . فکر می کنه من با این چیزا می می رو فراموش می کنم . عیب نداره بذارین دلش خوش باشه

 

ولی نا گفته نمونه که یه جورایی خیلی هم خوش میگذره . اینم عکس اون روزی که با دوستم رادین رفتیم دانشگاه . اخه میدونین چیه رادین هم مثله من تو ترکه می میه.

 

خوب دوس جونام این جور که بوش می اد مثله اینه کارای مامان قبله عید خیلی زیاده و اون نمی تونه وبلاگمو برام خوشگل موشگل کنه . منم به به خاطره همین یه کم زودتر سال نو رو بهتون تبریک میگم امیدوارم سال خوبی رو شروع کنید . عید بهتون خوش بگذره .  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان رها
21 فروردین 91 9:16
قربونت برم این که خبر بدی نبود خوب دیگه بزرگ شدی باید از می می بری و غذا بخوری تا به اون خبر خوبه برسی وازدواج کنی پالتوت هم خیلی نازه و بهت میاد قربونت برم
مامان آرام
21 فروردین 91 9:39
آخی خاله خوب باید ترکش میکردی تا بزرگ بشی مامان خیلی دوست داره ولی برای بزرگتر شدن یه مراحل سختی رو باید پشت سر بذاری که این یکی از اون مراحله
مادر کوثر
11 اردیبهشت 91 14:43
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محیا می باشد