محیا و تابستان 91
سلام . تابستون امسال خیلی خوب نبود زیاد گردش نلفتیم . وقتی تو خونه بودم حوصلم سر میرفت مامان هم که خسته بود منو نمیبرد پارک یا تو حیاط بازی کنم . یه روز منم رفتم چهار پایمو که مخصوصه خودم شده اوردم درو باز کردم رفتم تو حیاط .
اخه تو حیاط برایه خودم یه کارگاه نقاشی داشتم .
اینم نتیجه کار :
یا اینکه میرفتم سراغه کمدم تمام لباسو میریختم بیرون و یکی یکی امتحانشون میکردم :
بعضی روزا هم خوگشل میکردم و مهمونی میرفتم
یه بار هم رفتیم طالقان
البته شمال هم رفتیم
این بود تابستانه امساله ما . امیدوارم به همتون خوش گذشته باشه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی