محیامحیا، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

محیا

حرفای محیا

1390/2/31 9:19
نویسنده : مامان
1,060 بازدید
اشتراک گذاری

شلام دوشتای خوبم . ازین به بعد میخوام خودم خاطلاتمو بنویشم . چیه هی مامانم میاد برام می نویشه خوشم نمیاد.

وایشین براتون یکی از کالای مفیدی که دیلوز انجام دادمو بلاتون تعلیف کنم . دیلوز مامانم نخودفلنگی خلیده بود تا بذاله تو فلیزر . با بابام داشتن اونا رو دونه میکلدن . منم لفتم کمکشون کنم . ولی نمی دونم چرا مامانم هی میگفت نتن، نتن ،اخه مشغول تلفن

مگه من چی کار میتردم ؟ با نخودا بازی می تردم . از تو کیشه در می اولدم دوباله میذاشتم توش. یه موقعایی هم هوش می کردم بخولمشون. خلاشه تمام آشپزخونمون نمیدونم چلا نخود شده بود . اخه هی از دشتم ول می شدن. بعد اون مامانم می خواشت کابینت تمیش تنه ( تمیز کنه ) منم رفتم کنالش هی گفتم هی هی هی ( آخه می دونین چیه من نمیتونم حلف بزنم مجبولم این جولی بگم تا حلفامو بفهمن ) زبان

خلاشه مامانم فهمید یه دشتمال هم به من داد منم شلوع کلدم به تمیش کردن کابینتا و زمین . نمیدونین چگد تمیز شدن . مامانم باید تمیش کردنو اش من یاد بگیله تشویق. بابام ازم عکس گلفته.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (3)

مامان هوراد
3 خرداد 90 12:35
مادران آبی‌ترین، دریایی‌ترین و آسمانی‌ترین فرشته زندگی هستند روزت مبارک فرشته خلقت . . .
مامان مهراد
4 خرداد 90 13:52
آخی جونم خدا حفظت کنه عزیزم


ممنونم.
مامان آیلا
8 خرداد 90 9:47
وای چه دختر زبر و زرنگی ماشاء اله
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محیا می باشد